ما ایرانی ها ارمنستان را معمولا به عنوان کشوری می شناسیم که باید بعد از ترکیه و دبی، از آن دیدن کنیم. نمی دانم اولین بار چه کسی این سیر جهان گردی را پیشنهاد داده اما خیلی هم بیراهه نرفته است. خب مسلما هر مسافر و جهانگردی، ابتدا سری به کشورهای همسایه ی سرزمین خودش می زند.
خرج و مخارج ، مهم ترین مسئله!
ارمنستان از لحاظ فرهنگی، تقریبا هیچ شباهتی با ایران ندارد. برای خودش دنیای دیگریست. اما کشوری است که از نظر خرج و مخارج و هزینه ها نسبت به کشورهای اروپایی و آمریکایی و حتی دبی و ترکیه ی خودمان (!)، بسیار مقرون به صرفه تر است. چون تقریبا اجناس چینی مغازه ها و مراکز خریدش را پر کرده اند و به همین دلیل شاید زیاد برای خرید کردن وسوسه نشوید. و فقط به خرید سوغاتی اکتفا کنید که آن هم محصول خاصی نیست. یعنی ارمنستان سوغاتی خاصی ندارد. پس فرصت مناسبی است که این بار به معنای واقعی سفر کنید و بیشتر به مردم و فرهنگ ها و نمادهای این کشور توجه نشان دهید.
وضعیت آب و هوا
اگر از آب و هوای ارمنستان سوال کنید، منصور ضابطیان پاسخ سوال شما را به روشنی می دهد:
“توی اینترنت درجه حرارت ایروان را نگاه کرده بودم، حدود 35 درجه. پس تقریبا هوا مثل تهران بود. اما ظاهرا یادم رفته بود میزان رطوبت هوا را هم در نظر بگیرم. هوای شرجی تحمل گرما را سخت تر می کرد، اما شب هنگام هوا چنان خنک و لطیف می شد که آدم را یاد کوچه باغ های تبریز می انداخت.”
از کتاب مارکوپولو / منصور ضابطیان
این طور که معلوم است، ارمنستان باید آب و هوایی مانند جزیره ی کیش داشته باشد. روزهای گرم و شرجی و شب های نسبتا خنک. بهتر است هنگام سفر به ایروان، حداکثر استفاده را از شب ها بکنیم تا در گرما و رطوبت روزهایش، کلافه نشویم و خودمان را لعنت نکنیم که چرا هرگز پا به این کشور گذاشتیم. پس یک تشابه دیگر هم بین این کشور و ایران پیدا شد. حداقل می توان آب و هوایش را حدس زد و مثل سفر به روسیه و دیگر کشورهای سردسیر که ما حتی تصوری هم از سرمایشان نداریم، نیست.
رفاقت شادی و فقر
در ارمنستان و به طور ویژه ایروان (چون به احتمال زیاد به این شهر سفر می کنید.) مانند اروپا، از لوکس بودن خبری نیست. اما شکوه را در همه جای شهر می شود دید و حس کرد. شکوهی که از اصالت و قدمت می آید. به همین دلیل می توان ادعا کرد که ایروان، شهری جدید برای کشف کردن است. شهری که با اکثر شهرهای خارجی موجود در ذهنمان تفاوت های بسیار دارد. ارمنستان آن چنان که تصور کنید ثروتمند و غنی نیست. این را از ساختمان های محقرش می توانید متوجه شوید ولی شادی در این کشور موج می زند. مردم ارمنستان برای خوشحالی و شادی کردن، خود را چندان به تجملات و مدرنیته محتاج نمی بینند. آن ها شادند چون انسان باید شاد باشد! بنابراین قدم گذاشتن به چنین کشوری، می تواند به طور چشمگیری در روحیه و احوالات شما تاثیر گذار باشد. دیگر چه چیزی از یک سفر انتظار دارید؟
همان طور که از اسمش پیداست، شما با سفر به ارمنستان، پا به یک دنیای اکثریت از جمعیت مسیحی یا ارمنی می گذارید. آن هم مسیحیان معتقد و مذهبی. مسیحیانی که همگی و بدون استثنا، انجیل های زیادی در گوشه گوشه ی خانه هایشان دارند. پس انجیل می تواند یک نماد بسیار مهم از ارمنستان باشد. اما یکی دیگر از دل مشغولی ها و علاقه مندی های مردم این کشور، پیانوست. هر کسی را که در خیابان نگاه کنید، به احتمال زیاد بلد است پیانو بنوازد! البته این شاید اغراق بزرگی باشد. اما باید بدانید که پیانو این جا خیلی مهم است!
خورد و خوراک
ایروان هرچه در مراکز خرید و اماکن لوکس، ضعف داشته باشد، در غذاهایش بسیار قوی ظاهر می شود. همه جور رستورانی هم می توانید آنجا پیدا کنید. از رستوران ایتالیایی گرفته تا رستوران ایرانی! پیشنهاد می کنم در انتخاب وعده های غذاییتان در ارمنستان، به توصیه ی زیر هم توجه کنید:
“اگر به سوان (دریاچه ای در 70 کیلومتری ایروان) رفتید، یادتان باشد از ماهی ساگا غافل نشوید. این ماهی را همراه سیب زمینی تنوری می خورند که لذت خوردنش را چند برابر می کند. “
از کتاب مارکوپولو / منصور ضابطیان
جدا از ماهی ساگا که اسم آن به میان آمد، دریاچه ی سوان منظره ای بهشتی دارد. خودتان عکس ها را ببنید. به قول معروف حتی عکسش هم با آدم حرف می زند و نیمی از لذت مشاهده ی آن را از راه دور تقدیم بیننده می کند. و چه پیشنهاد خوبیست. خوردن یک غذای بهشتی در مکانی بهشتی. سوان، بزرگ ترین دریاچه ارمنستان است. البته اگر هوس آب تنی به سرتان زد، خیلی به هوستان محل نگذارید. چون کف دریاچه پر از سنگ های ریز و درشت است که منتظرند تا پایتان را زخمی کنند. به زحمتش نمی ارزد.